این سفره پررنگ
انباشته ز نیرنگ
دل من است!
بر کدامین خاک گشودنم
بر کدامین بستر آسودنم
خسته ام
خسته از این همه سکوت
خسته از آن همه فریاد
چه آتشی ست
هزاران بار سوزاندم
هزاران بار میدهد بربادم
ومن
هنوز مشتاق و منتظر
تا او برآید
و در سکوتم
در فریادم
مرا با طلوع خورشید
پیوندم
مرا با زندگی
پیوندم،،،!