چهره شب سیاه و
ظلمت نابیناست
خورشید روشن چشم و
دیده گواهست
گناه شب مگر زخواب خورشید نیست
دیده نابینا زین قصه ها جداست
آن که ندیدی بنور چشمان
شرح ماجراست
صد توبه کردن و شکستن
آنجا که اندیشه ها نابیناست
جهانی خفته زظلمت ادراکیان
چه فریب است تا خدای افلاکیان
هزار ستاره سوز الست
رهنماست
تنها یکی
جهانی را
آفتاب روشنِ یکتاست.