۶۷

ظهر داغ تابستان و آوای جیرجیرکها
هوا دم کرده
نه نسیم و نه باد ملایم دریا
نفس ها آتشی فروزان
تب کرده چمن وباغ وگلستان
ظهر داغ تابستان
یاد آور وداع تلخ یاران و رفیقان
ننگ تان باد ای دژخیمان
هزاران کبوتر شاد پرواز و آزادی
غلطیده در خون سرخشان
در آن شوم تابستان
بهر تابستان یادها مرا زان مرغان عاشق
سرخ خونشان چراغ راه این تیره زندان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *