برگهای از کتاب بهار در یاد
هر برگ حکایتی بر هوش چشمانم
قصه از جوانه های امید
روییده بر خاک باران خورده تردید
در وسعت کویر واژه های تشنه
رویاها سیراب خاطرات دور من اند
چه زیباست
اگر کویر همچون دشت
سبز باورهایم شود
برگ برگ لحظه های بلوغ
آبستن حادثه ای تازه است
برای بودن
چه نیکوست اندیشه های تو نیز
همچون بهاران سبز گردد.
س . آ