فریبکاران

پرچین های افراشته براین کهن دیار
نه از بهر دشمن است ونه دیو نابکار
دهه ها ما را از چشم وخرد ربوده اند
براین خرابه باورهای تحجر زنجیر نموده اند
جهانی سراسر سبز آرزوهای ست به عقل وخرد
سبز دستانی که دل بریده اند زین اوهام جهل نابخرد
ای خاک کهن شرم مینوشم از آن خونهای پاک
در راه آزادی جان فدا کردند وشدند درخاک
این دیوهای پلید با ردای رستگاری انسانها
ربودن دین وایمان ما وهم خالی ست سفره ها
باید سیمرغ افسانه ها شدند و بال پرواز گشودن
تا بفردای این مرز وبوم پرچم افتخار برافراشتن.

س.آ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *