گمشده

دلم گرفته
نگاهم ابری ست
بوسعت تنهایی های خدا
ترا ستوده ام
و
منِ خویش بوئیده ام
در نقش آئینه ها،
دلم گرفته
بغض غریبانه ای نقش میزند
از قصه جدایی ها
برنگاه بهت پنجره ها،
خدا درون مرا
کی صدا میبرد
در حسرت
گل پرپر شده خاطره ها،
پژواک آه من است
هنوز
آیه رسولان
در زایش لحظه ها،
دلم گرفته
شاید در این بغض های بی پایان
سایه محو شود
در آغوش خورشید رویاها !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *