نگاه خورشید

چه تلخ است آن شور
آن رویاهای روشن نور
در شکاف حقارت ها
لابلای بوی نان تازه
برشته شود،
گم گشته و بی نوا
خورشیدکهای که هرگز طلوع نکردند،
فراموش ناک ترین
آن خورشید …
خواب باورمان شد!
در سپیده دمان لاله ها
جامه از تن شب
برخواهیم گرفت
آنگاه
نگاه تو
امید را
خورشید کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *