فریب مقدس

آنانکه که نشناخته درد
درمان خلق کنند
گم کرده ره آفتاب
فانوس شب ورد دعا کنند
هزاران خصم نتواند به تیغ و رگبار مسلسل کند
ره گم کردگان روز را
شمع شب رهنما نیست
بیدردان خلق در زنجیر را
درمان حاکمان وفا نیست
بگذار گوش شب فاش گوید
زوره گرگان گرسنه را
درحریم فربه گان مقدس
چون عوعوی سکان آبادی
تاچند دست نیاز برند
بدامان قصابان مسلح ردا پوش
به لقمه نان چوپانان هزار رنگ هزار فریب
آنانکه در پیشگاه خدایان
هزاران از جوانان درخاک کنند
همانانکه خلق را رمه خویش خوانند
و خود را موسی کلیم الله…
کر وکوراند بفریاد خلقی
ازین فرعونیان تزویر وریا…

س.آ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *