دریچه

پشت پنجره چه صفای بود
پرده ها رنگین
باغچه سبز خواهشهای بلوغ
زاغی پیر بر شاخه سرو سکوت
شبنم صبحگاهی مروارید چشمان تماشا
گنجشکان هیاهو آوازخوان
رویاها پر پرواز خیال
ای یادگاران دیریافته بهاران
دل گلهای شمعدانی
هنوز
فریاد میبرد زان گلدانهای سفالی
یادها مرا در دل
ای نفس های گرم مهربانی
تا امید هست
با من بخوان
زندگی نیست خالی…!

س.آ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *